تئوری رهبری اقیانوس آبی
نویسنده: محمدرضا عاطفی
خرداد ۱۴۰۰
فلسفه رهبری اقیانوس آبی، این است که رهبری، در اصل، میتواند به عنوان خدمتی در نظر گرفته شود که افراد در یک سازمان یا “خرید” میکنند یا “نمیخرند”.
هر رهبر مشتریانی دارد: رئوسایی که رهبر باید عملکردش را به آنها گزارش کند و پیروانی که به راهنمایی و پشتیبانی رهبر برای حصول به نتایج نیاز دارند.
هنگامی که افراد برای اقدامات رهبری شما ارزش قائل هستند، در واقع رهبری شما را خریداری میکنند و از آنها الهام میگیرند و با تعهد عمل میکنند. اما وقتی کارکنان رهبری شما را خریداری نمیکنند، آنها از کار منفک میشوند و به جمع غیر مشتریان رهبری شما ملحق میشوند.
هنگامی که از این منظر به رهبری فکر کردیم، خواهیم دید که مفاهیم و چارچوبهایی که برای ایجاد تقاضای جدید در حوزه استراتژی اقیانوس آبی توسعه یافته است، میتواند برای کمک به رهبران جهت تبدیل کارکنان بی تعهد، بی علاقه و منفعل و یا کارکنان فراری از کار که مرتباً مشاغل خود را ترک میکنند تا به سازمانهایی بروند که به ظن آنها از رهبری قویتر برخوردار است کم شده و به افراد متعهد و علاقه مند به همکاری با شرکت اضافه میشود.
این مفهوم در اقتصاد کلان هم کاربرد داد. به دلایل مهاجرت افراد از یک کشور فکر کنید. احتمالا آنها خریدار سیستم حکمرانی نیستند زیرا آن را مناسب نمیبینند. میتوان به این موضوع به عنوان یک شاخص توجه کرد. شاخصهایی که کیفیت حکمرانی را پایش میکند. میزان مهاجرت از یک کشور، استان، شهر یا روستا که به دلیل عدم حکمرانی خوب صورت میگیرد. این حکمرانی میتواند ریشههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و … داشته باشد. میزان مشارکت در انتخابات یا میزان آرای یک رهبر یا کاندید هم میتواند شاخصی از مقبولیت رهبر داشته باشد.
در نهایت هر رهبری باید مشتریان و غیرمشتریان خود را بشناسد. نیازهای مشتریان خود را تحلیل کند و با آنها همانطور رفتار کند که یک کسبوکار نسبت به مشتریانش برخورد میکند. اصل اول پذیرش مکانیسم شرکت و مشتری در رفتار یک رهبر است. این بزرگترین مانع بر سر خودآگاهی نسبت به رهبری است.