آینده شرکت: گذار از دوره اولویت سهامداران به دوره گسترش مقیاس

 

در عصر اولویت سهامداران تمرکز بر سودآوری کوتاه مدت بود. در عصر شورشی مقیاس به دنبال پایداری ارزش‌آفرینی هستیم

در عصر اولویت سهامداران تمرکز بر سودآوری کوتاه مدت بود. در عصر شورشی مقیاس به دنبال پایداری ارزش‌آفرینی هستیم

ما از یک دوره تاریخی در عصر کسب و کارها خارج می‌شویم و وارد دوره‌ دیگری می‌شویم اما نباید انتظار داشت که این انتقال ملایم و بدون درد باشد.

ما در میانه گذار به عصر جدیدی در کسب‌وکار هستیم – عصر گسترش یا شورش در مقیاس آن چنان که در کتاب ذهنیت بنیان گذار مطرح شده است. منظور از این مفهوم دوران و گذار چیست و چنین تغییری چه پیامدهایی برای رهبران کسب و کار امروز دارد؟

تحقیقات یک شرکت مشاوره بین‌المللی در مورد تکامل شرکت، شش دوره متمایز از انقلاب صنعتی را نشان می‌دهد: دوره‌هایی که استراتژی‌ها، اشکال شرکتی و سبک‌های مدیریتی خاص به هنجار غالب تبدیل شدند. با شروع عصر امپراتوری‌های تجاری و حرکت به سمت مقیاس‌های کوچک، صنعتگران اولیه، تراست‌ها و مدیریت حرفه‌ای، شرکت‌ها رشد کردند و پیچیده‌تر شدند. هر دوره بر اساس تکنولوژی رایج، جمعیت شناسی و روندهای سیاسی روز شکل گرفت و اغلب توسط یک شرکت نمادین و/یا مدیر عامل شاخص (جان دی. راکفلر با استاندارد اویل، آلفرد پی اسلون با جنرال موتورز، جک ولش با جنرال الکتریک) شناخته می‌شد. سه دوره قبل به ترتیب عبارتند از دوره مدیریت حرفه‌ای، سپس دوره برتری و تقدم سهامداران و بالاخره دوره‌ای که در آینده پیش بینی می‌شود دوره شورشیان مقیاس است که با ظهور نوع جدیدی از شرکت می‌توانند زمان از ایده تا ظهور یک کسب و کار بزرگ را در زمان کوتاهی طی کنند. این کار می‌تواند در بستر شرکت‌های فعلی و یا از طریق شرکت‌های نوظهور باشد.

 

دوران کنونی که در اواسط دهه 1970 آغاز شد، به عنوان عصر برتری و تقدم سهامداران توصیف می‌شود. ویژگی تعیین کننده آن تمرکز بر ارائه ارزش سهامداران بیش از هر چیز دیگری بوده است. در این مدت، سهامداران تقاضای بازدهی در بازه‌های زمانی کوتاه‌تر را داشتند. برای جلب رضایت آنها، شرکت‌ها دارایی‌های غیر محوری خود را کنار می‌گذاشتند، کسب‌وکارهای محوری خود را از طریق تملک و ادغام جمع و جور می‌کردند، فعالیت‌های غیر محوری را برون سپاری می‌کردند، دارایی‌های موجود خود را کاراتر کرده و بازده سرمایه و همچنین توزیع سود بین سهامداران را افزایش می‌دادند (بیش از 100٪ سود در سال‌های اخیر). می‌توان این دوره را پادشاهی سهامداران نامید.

 

انتقال از یک دوره به دوره بعدی غالبا  همراه با آشفتگی و دگرگون‌سازی بوده است، اما برخی از انتقال‌ها بیشتر از سایرین دگرگون‌ساز هستند. تقریباً 100 سال پیش، دوران اعتماد جای خود را به دوره مدیریت حرفه‌ای داد. این تغییر یک نقطه عطف برای تجارت آمریکایی بود، با وضع قوانین ضد  انحصار، ورود دولت به پرونده‌های تراست‌ها به عنوان مدعی العموم و برنده‌ شدن 80 درصد پرونده‌های ضد انحصار در نهایت به انقراض دسته جمعی تراست‌ها در طی 20 سال منجر شد. دوره جدید با ظهور یک سیستم مدیریت حرفه‌ای شناخته می‌شود که بسیاری از مؤسسات جهانی پیشرو را ایجاد کرد که هنوز هم جریان غالب دنیای امروز ما را شکل می‌دهند. برای اولین بار، مدیریت به مسیر شغلی میلیون‌ها نفر تبدیل شد، و فاصله تاریخی بین سهامداران جدا از سرمایه و نیروی کار را با بدنه مدیریتی بست.

 

ظهور عصر بعدی دوران برتری سهامداران نیز دگرگون‌ساز بود – 60٪ از 500 شرکت برتر مجله فورچون در طول این دوره گذار یا ورشکست شدند و یا در طی یک دهه از این لیست خارج شدند – اما بسیاری از نوآوری‌های محوری و شیوه‌های کسب‌وکار عصر مدیریت حرفه‌ای پایدار ماندند. مهم‌تر از همه، مدیران حرفه‌ای علیرغم انتقادهای مکرر از بوروکراسی شرکتی (از جمله پیتر دراکر و تام پیترز و بسیاری دیگر) در قلب شرکت باقی ماندند. کسب و کارها با حمایت از شرایط مساعد کلان اقتصادی و سیاسی مانند مقررات زدایی، پایان جنگ سرد، کاهش نرخ بهره و باز شدن بازارهای جدید در سراسر جهان، به ویژه در آسیا، به گسترش و جهانی شدن ادامه دادند.

این سیستم به دلیل استحکام و ناتوانی در تبدیل نوآوری به ایجاد کسب و کار واقعی شروع به فرسایش کرده است. دوران برتری و تقدم سهامداران با دوران شورش در مقیاس جایگزین می‌شود، زیرا نوع جدیدی از شرکت تکامل می‌یابد که سریع تر، چابک‌تر و مشتری محورتر است. جالب اینجاست که دوران جدید از چند جهت به دوران قبل باز می‌گردد. با بزرگ شدن بعضی از شرکت‌ها تراست‌های ملی قبلی در حال تبدیل شدن به تراست‌های بین‌المللی جدیدی هستند. شکاف‌های تکنولوژیک باعث شده است تا شرکت‌های بزرگی مانند اپل، امازون، فیس بوک و غیره در سطح جهانی به انحصارات بزرگی دست یابند. شورشیان مقیاس، جسارت رهبران عصر تراست را تکرار می‌کنند، که در بهترین حالت خود، به عنوان متصدی کل صنعت خود عمل می‌کردند. به خاطر داشته باشید که تراست‌ها با تمرکز شدید بر منافع مشتری، بخش مهمی از میراث خود را ایجاد کردند (به طور بحث برانگیزتر، البته بسیاری نیز به دنبال تسلط بر صنعت و قدرت انحصاری بودند که مشخصه دوره تراست نیز بود و مهمترین مشخصه آن کسب منافع مالی برای شرکت است). شاید با رشد شرکت‌های چینی و به دنبال آنها شرکت‌های هندی کمی از این انحصار در حال به چالش کشیده شدن باشد اما به خاطر داشته باشید که این نیز خود شکل‌گیری انحصارات جدیدی را به دنبال خواهد داشت که یادآور عصر تراست‌ها و شرکت‌های انحصاری جدید است.

 

اما چرا دوران برتری سهامداران، با تمرکز بر رشد تدریجی به جای ایجاد کسب و کار، اکنون در حال شکست است؟ بخشی از آن به دلیل مسائل کلان اقتصادی مانند بلوغ اقتصادهای نوظهور (از جمله ظهور رقبای قدرتمند محلی در بازارهای سراسر جهان، به ویژه در چین و هند)، عقب نشینی از جهانی شدن، و کاهش رشد در کشورهای توسعه یافته است. جهان به دلیل کمبود نیروی کار ماهر و افزایش نابرابری نیز چالش برانگیزتر می‌شود. تملک‌ها و ادغام‌ها که سبب ایجاد انحصار می‌شوند سبب نگرانی قانون‌گذاران و تنظیم کنندگان مقررات در سطح جهانی می‌شود.  این تملک‌ها و ادغام‌ها می‌تواند در داخل کشور از سوی بعضی خصولتی‌ها صورت گیرد و یا توسط شرکت‌های خارجی انجام شود.

 

پیشنهاد من برای شرکت‌های خصولتی و تراست‌های سرمایه‌گذاری نهادها با توان مالی گسترده آن است که به جای تمرکز بر داخل سعی در تملک شرکت‌های خارجی دارای فناوری کنند. شرکت‌هایی که به دلیل مشکلات بازار و ساختارهای اقتصادی دچار مشکل می‌شوند و یا امکان رقابت با برترین برندها را ندارند اما برای کشور ما همچنان چند نسل از نظر فناوری جلو هستند. شاید این راهکار مناسبی برای خصولتی‌ها و شرکت‌های دارای سرمایه بالا باشد که توان خود را با استفاده از رانت‌ها به سمت تراست شدن در داخل برده‌اند. فضای کسب و کار کشور محدود است و مجموعه قوانین و هجوم شرکت‌های دارای رانت سبب کوچک شدن فضای بخش خصوصی شده است که برای رشد اقتصادی یک سم مهلک است. این نیازمند آن است که سازمان‌های بزرگ اقتصادی ما از ظرفیت‌های اقتصاد جهانی بیشتر استفاده کنند.

 

 

شورشی مقیاس

شرکت‌های بزرگی که در دوران برتری سهامداران رشد کرده‌اند، حداقل با چهار چالش کلیدی دیگر در سطح شرکت روبرو هستند. بارزترین آن فناوری است که در تمام دوره‌های قبلی به طور پیوسته بازده اقتصادی را در مقیاس افزایش داده است. این امر امروزه نیز صادق است، اما فناوری دیجیتال اکنون سرعت بازده را نیز بیشتر افزایش می‌دهد و شرکت‌های شورشی می‌توانند با گسترش سریع‌تر از همیشه، مدیران فعلی را تهدید کنند. در عین حال، با  فراگیر شدن عصر دیجیتالی و فراگیر شدن داده‌ها، رابطه جایگزینی  و مبادله تاریخی بین مقیاس و صمیمیت مشتری (بزرگ شدن شرکت سبب قطع ارتباط مستقیم با مشتری و ایجاد صمیمیت از طریق خلق ارزش منحصربفرد برای هر مشتری به صورت شخصی می‌شود) در حال از بین رفتن است. سوگیری‌های کلی شرکت‌های عصر برتری سهامداران در مرحله آخر، مقیاس را به سرعت و صمیمیت ترجیح می‌دهند، اما ایجاد کسب‌وکار به هر سه مورد نیاز دارد.

 

چالش مهم دیگر شامل استعداد و سرمایه‌های انسانی است. بر کسی پوشیده نیست که کارکنان نیازمند علت وجودی متمایز، پاداش بیشتر، یادگیری بیشتر، انعطاف‌پذیری بیشتر هستند. در دنیای کمبود نیروی کار ماهر، به ویژه برای توانایی‌های با ارزش بالا، احتمال بیشتری وجود دارد که آن را دریافت کنند. با ورود به دهه آینده  و تغییرات بزرگ در نیروی کار، و همچنین استفاده روزافزون از مدل‌های کار پاره وقت و جایگزینی کارگران مسن‌تر، این چالش بزرگتر خواهد شد. در حال حاضر بخشی از این تحولات در کشور ما هم قابل مشاهده است. میانگین عمر کارکنان در بخشی از حوزه‌ها مانند نرم افزار بعضا به کمتر از دو سال رسیده است. در بخش خصوصی دیگر کمتر می‌توان استخدام دائم را مشاهده کرد. کمبود نیروی انسانی ماهر و متخصص با موج مهاجرت در بسیاری از حوزه‌ها تشدید شده است.

 

سرمایه چالش سوم است. بازارهای عمومی رو به افول و در حال شکستی تاریخی  هستند. درخواست برای رشد پایدار کوتاه مدت درآمد و بازده سرمایه به طور فزاینده‌ای  در حال گسترش بوده که می‌تواند در عین حال بسیار مخرب هم باشد. سرمایه‌ها و سرمایه‌گذاری‌های بخش عمومی و دولتی به واسطه ذات خودشان بر منافع بلند مدت متمرکز هستند و از مسیرهای آهسته به سمت سودآوری حرکت می‌کنند. در این حال بخش عمومی در حال رقابت با سرمایه‌های بخش خصوصی است.  اما تعداد شرکت‌های دولتی ایالات متحده از دهه 1990 تا کنون 46 درصد کاهش یافته است، و به موازات آن سرمایه‌های خصوصی به سرعت رشد کرده‌اند. بر خلاف کشور ما که مجموع بخش دولتی و بخش خصولتی نسبت به بخش خصوصی بزرگتر شده است اگر چه بخش دولتی و عمومی به تنهایی براساس آمارهای ارائه شده کاهشی بوده است. دسترسی به منابع مالی فراوان و ارزان باید یک مزیت بزرگ برای متولیان بزرگ مقیاس باشد، اما نه در دنیایی که سرمایه بی‌صبر است و شورشیان می‌توانند از منابع مختلف سرمایه انعطاف‌پذیر (تامین مالی مبتنی بر پروژه، تامین مالی جمعی، وام پایاپای یا همکار به همکار، اوراق قرضه سبز) استفاده کنند. اکنون در کشور سرمایه‌های زیادی با سیالیت زیاد وجود دارد که از سرمایه‌های دولتی قابل سرمایه‌گذاری فراتر رفته است. اما بستر لازم برای سرمایه‌گذاری وجود ندارد. رقابت ناسالم با بخش خصوصی، تغییر مداوم قوانین و مقررات، عدم شفافیت، عدم اعتماد عمومی، افزایش پایه‌های مالیاتی به عنوان منبع درآمد جدید دولت و … سبب شده است که نتوان از این چالش به راحتی خارج شد. برای مثال در حالی که دولت باید به سمت حل مسائل سختی برود که بخش خصوصی امکان آن را ندارد مانند سرمایه‌گذاری در بخش پتروشیمی، به دنبال حل مسائل ساده‌ای که بخش خصوصی هم امکان حل آنها را دارد رفته است مانند بخش مسکن.

 

سرانجام، پیچیدگی در بسیاری از مؤسسات، شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگ از مزمن به بحرانی تبدیل شده است. گسترش سطوح و لایه‌ها در عصر سیستم مدیریت حرفه‌ای، سرعت تصمیم‌گیری را در زمانی که سرعت و چابکی بیشتر مورد نیاز است کاهش داده است. واحدهای سازمانی منابع را به دام می‌اندازند و ذهنیت برنامه‌ریزی تدریجی بر اساس درآمدهای سال قبل را در تک تک تصمیمات ملحوظ می‌کند. تمرکز درونی مورد نیاز برای مدیریت و «همسویی»، مأموریت شورشی شرکت را منحرف می‌کند.

 

مدیران عامل شرکت‌های پیشرو این تغییرات را به شدت احساس می‌کنند، اما آنها اغلب تلاش می‌کنند تا به شکلی تهاجمی امکانات خود را بسیج کنند. عادات و روال‌هایی که طی 100 سال تفکر مدیریت حرفه‌ای انجام شده است، به سختی کنار گذاشته می‌شوند. در حالی که برخی از صنایع و بازارها در خط مقدم تغییر هستند – خرده فروشی، فناوری، بانکداری – به نظر می‌رسد برخی دیگر محافظه‌کارانه و کندتر تغییر می‌کنند. متاسفانه نسیم این تغییرات در میان مدیران ایرانی که به شدت درگیر مسائل کوچک و مهم و البته بحران‌های خود ساخته تصمیمات غلط هستند، هرگز به مشام نمی‌رسد و مانند تمام اتفاقات گذشته قابل پیش بینی است که تنها پس از تمام شدن موج تغییرات و پس از تبدیل شدن فرصت‌ها به تهدیدات شروع به تغییر می‌کنند.

 

با توجه به نرخ‌های متفاوت تغییر در صنایع، انتقال به شورش در مقیاس ممکن است 10 تا 20 سال طول بکشد. اما ملایم نخواهد بود ما انتظار داریم که گذار فعلی بیشتر شبیه تغییر دوره تراست به مدیریت حرفه‌ای باشد تا تغییر از مدیریت حرفه‌ای به اولویت سهامداران – به عبارت دیگر، در عصر جدید، اندازه و مقیاس مهمتر از همیشه خواهد بود، اما اینکه کدام جنبه از اندازه واقعا مهم است و شرکت‌ها چگونه آن را به دست می‌آورند بسیار متفاوت خواهد بود. سیستم مدیریت حرفه‌ای که نزدیک به یک قرن است که در حال رشد بوده است، سرانجام شاهد کاهش نفوذ خود خواهد بود. به جای آن، یک مدل عملیاتی جدید برای شورشیان در مقیاس بزرگ در حال شکل‌گیری است، مدلی که به تجدید مزایای مدیریت حرفه‌ای در بهترین حالت کمک می‌کند و در عین حال تعصباتی را که علیه ایجاد کسب و کار موثر بوده اند اصلاح می‌کند. در کشوری که بزرگ بودن و تو چشم بودن یک ضد ارزش برای بخش خصوصی است زیرا احساس امنیت نمی‌کنند به معنای ارزش گذاری و حرکتی در جهت خلاف تحولات جهانی است. تا داشتن بخش خصوصی بزرگ و در سطح جهانی به رسمیت شناخته نشود امکان همگامی با این تحولات وجود نخواهد داشت. یک شورشی در مقیاس به دنبال بزرگ کردن کسب و کار خود و جهانی نمودن آن است. این نیازمند وجود بستر فرهنگی و اقتصادی لازم برای بزرگ شدن بدون ترس از بلعیده شدن است.

 

 

 

 

گروه ناب به مشتریان خود کمک می‌کند تا با تدوین و اجرای استراتژي‌های شرکتی، موتورهای رشد مناسب را تعریف کنند.

 

  • خدمات مشاوره،‌ آموزش و برون‌سپاری گروه ناب شامل:
  • تدوین و اجرای استراتژي
  • آموزش نوآوری به کارکنان و توسعه قابلیت‌های نوآوری در سازمان همراه با اجرای پروژه‌های نوآوری
  • آینده پژوهی تخصصی برای صنعت
  • تحلیل داده و تحلیل‌های استراةژیک

 

بینش‌های مرتبط

آینده پژوهی

شرکت

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!