استراتژی کسب و کار
هر واحد کسبوکار در یک شرکت نیاز به استراتژی خاص خود دارد تا بر رقبای موجود و بالقوه غلبه کند.
در بازارهای آشفته و فزاینده امروز – که با دگرگونسازی دیجیتال و محو شدن مرزهای صنعت مشخص میشود – تدوین و اجرای یک استراتژی برنده از همیشه دشوارتر است. استراتژی واحد کسبوکار یک مکمل مهم برای استراتژی شرکت است. اگر استراتژی شرکتی تعیین تخصیص بهینه سرمایه در بین پورتفولیوی واحدهای کسبوکار استراتژیک باشد، هدف استراتژی واحد کسبوکار تصمیمگیری در مورد نحوه استفاده بهینه از آن سرمایه برای ارزشآفرینی است. یک واحد کسبوکار فقط درصورتی رونق میگیرد که بتواند نیازهای متغیر مشتریان منتخب خود را هم به طور کاملتر و هم با سود بیشتری نسبت به رقبا تأمین کند.
سه جزء یک استراتژی کسبوکار موفق
درک عمیق، ظریف و به موقع از فضای رقابتی، عنصر اساسی استراتژی واحد کسبوکار خوب است. مشتریان برجسته – و اقتصاد و گزینههای آنها – چگونه تغییر میکنند؟ بردارهای بالقوه دگرگونی کدامند؟ منابع سود امروز کجا هستند و چگونه میتوانند تصاحب شوند؟ رقبا، چه سنتی و چه نوظهور، چه واکنشی نسبت به تغییر جایگاه خود میدهند؟ چه مدلهای جدید کسبوکار قدرتمندی میتوانند بازی را تغییر دهند؟ و چه سبکی از استراتژی به احتمال زیاد برنده خواهد شد؟
هوشمندی
ارزیابی واضح و صریح منابع واقعی مزیت رقابتی واحد کسبوکار، عنصر مهم بعدی است. چه چیزی به کسبوکار امکان پیروزی در بازارهای امروز و فردا را میدهد؟ آیا مزیت براساس هزینه، قابلیتها، مالکیت معنوی، دسترسی منحصربهفرد به دادهها، موقعیت در یک اکوسیستم یا سایر عوامل ایجاد شده است؟ آیا برای دستیابی به داراییها یا قابلیتهای جدید به اقدامات اساسی نیاز است؟ کدام ترکیب از گزینهها – مشتریان، بازارها و سرمایهگذاریها – بیشترین پتانسیل را برای ارزشآفرینی نسبت به رقبا دارد؟
مزیت
ارتباط مستقیم و چابک بین استراتژی و کسبوکار مولفه نهایی است. روش مناسب برای ایجاد همسویی پیرامون استراتژی چیست؟ چگونه اهداف را تعیین و ابلاغ کنیم؟ چگونه میتوان حلقههای بازخورد فشرده بازار را ایجاد کرد که یادگیری سریع و انطباق استراتژی را امکان پذیر کند؟
اتصال به اجرا
تعریف نقشهای پورتفولیو
نتیجه تحلیل پرتفولیو، یک دید متفاوت از نقشی است که کسبوکارهای مختلف باید در پورتفولیوی شرکت ایفا کنند. هر واحد دارای یک موقعیت آغازین منحصربهفرد و اهداف خاصی است و باید به صورت جداگانه با آن برخورد شود.
به جای اشتباههای رایج در تخصیص سرمایه براساس اندازه کسبوکار، شرکتها باید بودجههای سرمایهگذاری را براساس نقش هر کسبوکار در کل پورتفولیو تعیین کنند. آیا واحد کسبوکار باید در اولویت رشد باشد یا برای کسب بازده، مدیریت شود؟ یا کاندیدای واگذاری باشد؟
ما دریافتهایم که شرکتهای بسیار موفق، جابجایی مجدد منابع را به شکلی پویا انجام میدهند. این شرکتها با سرمایهگذاری در کسبوکارهای موجود، توسعه یا به دست آوردن کسبوکارهای جدید و خروج از کسبوکارهای با سودآوری کم به طور مداوم رشد می کنند. آنها در برابر تغییرات روزافزون، مصونتر هستند و به ویژه در اوضاع متلاطم اقتصادی ارزش بیشتری ایجاد میکنند.
با این حال اکثر شرکتها در انتقال منابع بین کسبوکارهای خود بسیار کٌند عمل میکنند. هر ساله آنها برای توسعه استراتژی، برنامهریزی سرمایه، مدیریت استعدادها و بودجهبندی به همان فرایندهای تکراری سالیانه پایبند هستند و طبیعتا نتیجه امروز با نتیجه سال قبل و سال قبل از آن تفاوت کمی دارد.
خدمات گروه ناب در استراتژی کسبوکار
مشاور استراتژی گروه ناب به شرکتها کمک میکند تا با تحلیل یک کسب و کار بهترین روش برای ارزش آفرینی را انتخاب کند.
تحقیقات ما نشان میدهد که اصلیترین استراتژی که هر شرکتی باید تدوین و اجرا کند استراتژی سطح کسب و کار است. مشاور استراتژی ما به شرکتها کمک میکند تا بهترین تصمیمات را برای هر کسبوکار اتخاذ کنند. مهمترین خدمات مشاوره ما شامل:
انتخاب بازار: با تحلیلهای عمیق ما به شرکتها کمک میکنیم تا مشتریان و غیرمشتریان را شناسایی کنند. انتخاب بازار هدف مهمترین بخش از استراتژی است که شرکت باید انتخاب کند.
ارزش پیشنهادی: با شناسایی آنچه که مشتریان میخواهند انجام دهند، نیازهای مشتریان تعیین شده و ارزش پیشنهادی که مایلیم از طریق آن خود را متفاوت از دیگران کرده و برای شرکت ارزش آفرینی کنیم را تعیین خواهیم کرد. این بخش قلب استراتژی است و رویکردهای نوآورانه ما به شرکتها کمک خواهد کرد تا استراتژی عمیقی را تعریف کنند
سیستم فعالیتها: مجموعه فعالیتهای متفاوتی که برای اجرای ارزش پیشنهادی متفاوت شرکت نیاز است باید تعیین گردد. این سیستم فعالیتها در نهایت در قالب یک سیستم قابلیت متمایز برای شرکت تعریف خواهد شد.
افزونه "فرم تماس 7" نصب یا فعال نشده است