رقابت و انحصار
نویسنده: محمدرضا عاطفی
برای اولین بار در سال 1911 ، دیوان عالی ایالات متحده دریافت كه شرکت استاندارد اویل از نیوجرسی، بزرگترین شرکت نفتی در ایالات متحده، از یک انحصار برخوردار است و لذا دستور داد كه شرکت تقسیم شود. در سال 1999، یک دادگاه در ایالات متحده به طور مشابه دریافت که مایکروسافت قدرت انحصاری را به کار گرفته و حکم به تغییر یک سری از شیوههای کسبوکار شرکت داد. در سال 2010، کمیسیون تجارت فدرال – یکی از آژانسهای دولتی آمریکا در ارتباط با حمایت از مصرفکنندگان – استدلال کرد که گوگل از یک قدرت انحصاری برخوردار است و همچنین باید توسط دولت شیوههای کسبوکار آن محدود شود.
رقابت بین شرکتهایی که محصولات غیرمتمایز یا همگن تولید میکنند، انتخاب مشتریان را محدود میکند. شرکتها تصمیم میگیرند که چه میزان تولید کنند و چگونه تولید کنند اما در تعیین قیمتها باید به بازار نگاه کنند. علاوه بر این به دلیل ورود رقبای جدید و افزایش رقابت، شرکتها در بلندمدت درآمدی بیشتر از هزینه فرصت سرمایه کسب نمیکنند. برای شرکتهایی مانند گوگل و مایکروسافت، تصمیمگیری اقتصادی غنیتر و پتانسیل سودآوری بیشتر است.
رقابت ناقص و قدرت بازار
در بازارهای رقابتی همه شرکتها قیمتگذاری یکسان دارند. با توجه به تعداد زیاد شرکتها که محصولات یکسان و همگن تولید میکنند مصرفکنندگان حق انتخابهای زیادی دارند و این انتخابها تعیینکننده قیمتگذاری شرکتها است. این رقابت نیز به این معنی است که شرکتها در بلند مدت تنها به بازده سرمایه نرمالی دست خواهند یافت. از سوی دیگر در بازارهای رقابتی ناقص، عدم وجود رقبای بیشمار یا وجود محصولات متمایز شرایطی را ایجاد میکند که شرکتها میتوانند در بعضی مواقع قیمت خود را بالا برده و تمامی مشتریان خود را هم از دست ندهند. میتوان گفت این شرکتها دارای قدرت بازار هستند. در این بازارها ممکن است شرکتهایی را که سود بیش از حد کسب میکنند را مشاهده کنیم. ممکن است شرکتهایی را مشاهده کنیم که انواع مختلفی از یک محصول را تولید میکنند و قیمتهای مختلفی برای آنها نیز در نظر میگیرند.