cover

یادگیری نظارت‌نشده چیست؟

مقدمه

یکی از مهم‌ترین شاخه‌های هوش مصنوعی، روشی است که بدون نیاز به داده‌های برچسب‌دار عمل می‌کند و به مدل امکان می‌دهد الگوها، ساختارها و روابط پنهان را به‌صورت خودکار کشف کند. در دنیایی که حجم انبوهی از داده‌های خام تولید می‌شود و برچسب‌گذاری دستی هزینه‌بر و زمان‌بر است، این رویکرد جایگاهی حیاتی پیدا کرده است.

در این روش، مدل مانند یک کاوشگر عمل می‌کند: داده‌ها را بررسی می‌کند، نقاط مشابه را گروه‌بندی می‌کند، ویژگی‌های کلیدی را استخراج می‌کند و ناهنجاری‌ها را شناسایی می‌نماید — بدون اینکه از پیش بداند به دنبال چه چیزی است. همین ویژگی، آن را برای تحلیل اکتشافی، خوشه‌بندی مشتریان، تشخیص الگو، مصورسازی داده‌های پیچیده و کاربردهای مشابه، بسیار ارزشمند کرده است.

این مقاله به بررسی ماهیت این روش، نحوهٔ عملکرد، الگوریتم‌های پرکاربرد و مطالعات واقعی می‌پردازد تا تصویری دقیق و کاربردی از نقش کلیدی آن در هوش مصنوعی ارائه دهد.

تعریف

یادگیری نظارت‌نشده در هوش مصنوعی، شاخه‌ای از یادگیری ماشین است که فرآیند یادگیری را بدون دخالت یا نظارت انسانی و صرفاً با تکیه بر داده‌ها انجام می‌دهد.

برخلاف یادگیری نظارت‌شده، در اینجا مدل‌ها با داده‌های بدون برچسب تغذیه می‌شوند و این آزادی عمل را دارند که بدون هیچ‌گونه راهنمایی یا دستورالعمل صریحی، الگوها و بینش‌های نهفته در داده‌ها را کشف کنند.

چرا یادگیری نظارت‌نشده مهم است؟

یادگیری نظارت‌نشده یکی از ستون‌های اصلی و حیاتی در دنیای یادگیری ماشین و هوش مصنوعی است که نقشی کلیدی در کاوش و درک عمیق داده‌ها ایفا می‌کند.

برخلاف یادگیری نظارت‌شده که برای آموزش مدل‌ها به «داده‌های برچسب‌دار» وابسته است، یادگیری نظارت‌نشده با «داده‌های بدون برچسب» (خام) سروکار دارد. همین ویژگی آن را در سناریوهای دنیای واقعی بسیار ارزشمند می‌کند؛ چرا که در عمل، برچسب‌گذاری داده‌ها اغلب فرآیندی پرهزینه، زمان‌بر و گاهی غیرممکن است.

قدرت کشف ناشناخته‌ها

این روش با کنار زدن لایه‌ها و آشکار کردن الگوها، ساختارها و روابط پنهان در داده‌ها، به کسب‌وکارها و پژوهشگران امکان می‌دهد به بینش‌های معناداری دست یابند که پیش از این در دسترس نبودند (مثل پیدا کردن سوزن در انبار کاه).

از جمله وظایف رایج و مهم در این حوزه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • تشخیص الگو (Pattern Recognition)
  • تحلیل اکتشافی داده‌ها (Exploratory Data Analysis)
  • بخش‌بندی (Segmentation)
  • تشخیص ناهنجاری (Anomaly Detection)
  • کاهش ویژگی یا ابعاد (Feature Reduction)

چگونگی عملکرد یادگیری نظارت‌نشده

الگوریتم‌های یادگیری نظارت‌نشده مانند کاوشگرانی هستند که الگوهای پنهان، ساختارها و گروه‌بندی‌های موجود در داده‌ها را بدون هیچ دانش قبلی از نتایج، کشف می‌کنند. این الگوریتم‌ها تماماً به داده‌های بدون برچسب متکی هستند؛ یعنی داده‌هایی که هیچ تعریف یا دسته‌بندی از پیش تعیین‌شده‌ای ندارند.

فرآیند کلی

یک فرآیند معمول در یادگیری نظارت‌نشده شامل آماده‌سازی داده‌ها، اعمال الگوریتم مناسب و در نهایت تفسیر و ارزیابی نتایج است. با تحلیل ساختار ذاتی داده‌ها، این روش درک بسیار بهتری از مجموعه داده‌هایتان به شما می‌دهد.

این رویکرد به‌ویژه برای دو وظیفه اصلی مفید است:

  1. خوشه‌بندی(Clustering): جایی که هدف، گروه‌بندی نقاط داده مشابه در کنار یکدیگر است.
  2. کاهش ابعاد (Dimensionality Reduction): که داده‌ها را با کم کردن تعداد ویژگی‌ها (ابعاد) ساده‌سازی می‌کند تا نمایش کارآمدتری از آن ارائه دهد.

نقش در پیش‌پردازش و مهندسی ویژگی

جالب است بدانید که یادگیری نظارت‌نشده می‌تواند به عنوان پیش‌زمینه یا مرحله قبل از یادگیری نظارت‌شده نیز به کار رود. هدف در اینجا شناسایی ویژگی‌ها در تحلیل اکتشافی داده‌ها و ایجاد کلاس‌ها بر اساس گروه‌بندی‌هاست. این کار بخشی از فرآیند مهندسی ویژگی است؛ فرآیندی برای تبدیل داده‌های خام به ویژگی‌هایی که برای یادگیری ماشین نظارت‌شده مناسب و قابل هضم باشند.

انواع روش‌های یادگیری نظارت‌نشده

1.خوشه‌بندی (Clustering)

خوشه‌بندی رایج‌ترین و محبوب‌ترین روش در یادگیری نظارت‌نشده است. این روش به شما کمک می‌کند تا گروه‌بندی طبیعی یا ساختار ذاتی و پنهان یک مجموعه داده را درک کنید. کاربردهای آن بسیار گسترده است و شامل تحلیل اکتشافی داده‌ها، تشخیص الگو، تشخیص ناهنجاری ، بخش‌بندی تصاویر و موارد دیگر می‌شود.

الگوریتم‌های خوشه‌بندی، مانند  K-means یا خوشه‌بندی سلسله‌مراتبی، نقاط داده را به گونه‌ای گروه‌بندی می‌کنند که داده‌های موجود در یک گروه (یا خوشه)، نسبت به داده‌های موجود در سایر گروه‌ها، شباهت بسیار بیشتری به یکدیگر داشته باشند.

مثال کاربردی (بهینه‌سازی دکل‌های مخابراتی):

فرض کنید یک شرکت تلفن همراه قصد دارد مکان‌هایی را که در آن دکل‌های مخابراتی می‌سازد، بهینه کند. این شرکت می‌تواند از یادگیری ماشین برای تخمین تعداد خوشه‌های افرادی که به دکل‌هایش وابسته هستند، استفاده کند.

از آنجا که یک گوشی موبایل در هر لحظه تنها می‌تواند به یک دکل متصل شود، تیم فنی از الگوریتم‌های خوشه‌بندی استفاده می‌کند تا بهترین چیدمان و مکان‌گذاری دکل‌ها را طراحی کند. هدف نهایی این است که دریافت سیگنال برای گروه‌ها (یا همان خوشه‌های) مشتریان به بالاترین حد ممکن برسد و پوشش‌دهی بهینه شود.

کشف الگوهای پنهان با استفاده از خوشه‌بندی

خوشه‌بندی (Clustering) هنر پیدا کردن ساختار در دلِ آشوب است. این روش به دو دسته اصلی تقسیم می‌شود:

۱. خوشه‌بندی سخت یا انحصاری (Hard / Exclusive)

در این روش، هر نقطه داده فقط به یک خوشه تعلق دارد.

  • مثال: الگوریتم محبوب K-means. یا یک مشتری «وفادار» است یا «غیروفادار»؛ حد وسطی وجود ندارد.

۲. خوشه‌بندی نرم یا همپوشان (Soft / Overlapping)

در این روش، هر نقطه داده می‌تواند همزمان به بیش از یک خوشه تعلق داشته باشد.

  • مثال: مدل‌های مخلوط گاوسی (GMM). یک مشتری ممکن است ۷۰٪ به خوشه «وفادار» و ۳۰٪ به خوشه «کم‌مصرف» تعلق داشته باشد.

الگوریتم‌های محبوب خوشه‌بندی

دنیای خوشه‌بندی پر از ابزارهای متنوع است که هر کدام برای نوع خاصی از داده مناسب‌اند:

  • خوشه‌بندی سلسله‌مراتبی (Hierarchical Clustering):

این روش با ایجاد یک درخت خوشه‌بندی (Dendrogram)، یک سلسله‌مراتب چندسطحی از خوشه‌ها می‌سازد. مثل دسته‌بندی موجودات زنده (راسته، رده، خانواده).

  • الگوریتم K-means:

داده‌ها را بر اساس فاصله تا مرکز (Centroid) خوشه، به k خوشه متمایز تقسیم می‌کند. این روش سریع و کارآمد است اما نیاز دارد تعداد خوشه‌ها را از قبل بدانید.

  • مدل‌های مخلوط گاوسی(GMM):

خوشه‌ها را به عنوان ترکیبی از مولفه‌های چگالی نرمال چندمتغیره تشکیل می‌دهد4. این مدل فرض می‌کند داده‌ها از ترکیب چندین توزیع زنگ‌وله‌ای (گاوسی) ساخته شده‌اند.

  • الگوریتم DBSCAN:

(خوشه‌بندی مکانی مبتنی بر چگالی با نویز). نقاطی را که در مناطق پرچگالی به هم نزدیک هستند گروه‌بندی می‌کند و نقاط دورافتاده در مناطق کم‌چگالی را به عنوان داده پرت (Outlier) ردیابی می‌کند.

  • خوشه‌بندی طیفی (Spectral Clustering):

داده‌های ورودی را به یک نمایش مبتنی بر گراف تبدیل می‌کند؛ جایی که خوشه‌ها نسبت به فضای ویژگی اصلی، بهتر از هم جدا می‌شوند. تعداد خوشه‌ها را می‌توان با مطالعه مقادیر ویژه گراف تخمین زد.

  • مدل‌های مارکوف پنهان:

برای کشف الگوها در توالی‌ها استفاده می‌شود.

  • کاربرد: در بیوانفورماتیک برای تحلیل توالی ژن‌ها و پروتئین‌ها.

کاربردهای خوشه‌بندی

این الگوریتم‌ها در صنایع مختلفی حیاتی هستند، از جمله:

  • بخش‌بندی تصاویر: جدا کردن اشیاء در یک عکس.
  • تشخیص ناهنجاری: پیدا کردن موارد مشکوک در داده‌ها.
  • تشخیص الگو: درک ساختارهای پنهان.

1.    کاهش ابعاد (Dimensionality Reduction)

داده‌های چندمتغیره (Multivariate) اغلب شامل تعداد زیادی متغیر یا ویژگی هستند. این مسئله می‌تواند زمان اجرا و حافظه مورد نیاز سیستم را تحت تأثیر قرار دهد. تکنیک‌های کاهش ابعاد، تعداد ویژگی‌ها (ابعاد) را کاهش می‌دهند در حالی که اطلاعات ضروری داده‌های اصلی را حفظ می‌کنند. استفاده از کاهش ابعاد در کنار یادگیری نظارت‌نشده می‌تواند به کاهش بار محاسباتی و افزایش سرعت و کارایی الگوریتم‌های یادگیری ماشین کمک کند.

روش‌های محبوب کاهش ابعاد در یادگیری نظارت‌نشده

۱. تحلیل مولفه‌های اصلی : این روش داده‌ها را به مجموعه‌ای از مولفه‌های متعامد (عمود بر هم) تبدیل می‌کند که با متغیرهای کمتر، بیشترین واریانس (پراکندگی) را ثبت می‌کنند.

  • مولفه‌های اصلی: متغیرهای جدیدی هستند که هر کدام ترکیبی خطی از متغیرهای اصلی می‌باشند.
  • نحوه کار: اولین مولفه اصلی، محوری در فضا است که بیشترین واریانس ممکن را دارد. دومین مولفه، محوری عمود بر اولی است که بیشترین واریانس باقیمانده را جذب می‌کند. معمولاً چند مولفه اول، بیش از ۸۰٪ کل اطلاعات داده‌ها را در خود دارند.

۲. تعبیه همسایگی تصادفی با توزیع t (یا t-SNE): این روش برای مصورسازی داده‌های با ابعاد بالا بسیار مناسب است.

  • نحوه کار: نقاط داده با ابعاد بالا را در ابعاد پایین (معمولاً ۲ یا ۳ بعدی) تعبیه می‌کند، به گونه‌ای که شباهت بین نقاط حفظ شود.
  • نتیجه: می‌توانید خوشه‌های طبیعی موجود در داده‌های اصلی را در فضای ساده‌سازی شده ببینید.

۳. تحلیل عاملی: روشی برای برازش مدل به داده‌های چندمتغیره جهت تخمین وابستگی متقابل بین متغیرهاست.

  • عوامل پنهان: این تکنیک عوامل زیربنایی (Latent) را شناسایی می‌کند که همبستگی‌های مشاهده شده بین متغیرها را توضیح می‌دهند. فرض بر این است که متغیرهای اندازه‌گیری شده به تعداد کمتری از عوامل مشاهده‌نشده وابسته هستند.
  • اصطلاحات: به ضرایب وابستگی، بار عاملی  گفته می‌شود و بخشی از تغییرات که مختص یک متغیر خاص است، واریانس ویژه نام دارد.

۴. خودکدگذارها  :شبکه‌های عصبی هستند که آموزش می‌بینند تا داده‌های ورودی خود را بازتولید (کپی) کنند.

  • کاربردها: تشخیص ناهنجاری، تولید متن و تصویر، حذف نویز تصویر و مخابرات دیجیتال.
  • ساختار: خودکدگذار از دو شبکه کوچکتر تشکیل شده است: یک رمزگذار و یک رمزگشا.
    • در حین آموزش: رمزگذار مجموعه‌ای از ویژگی‌ها (نمایش پنهان) را از داده‌های ورودی یاد می‌گیرد (فشرده‌سازی). همزمان، رمزگشا آموزش می‌بیند تا داده‌ها را بر اساس این ویژگی‌ها بازسازی کند.

3.تداعی یا انجمنی (Association)

کاوش قواعد انجمنی (Association Rule Mining) یک رویکرد مبتنی بر قانون برای آشکار کردن روابط جالب و پنهان بین نقاط داده در مجموعه داده‌های بزرگ است.

الگوریتم‌های یادگیری نظارت‌نشده در اینجا به جستجوی تداعی‌های مکررِ اگر-آنگاه که به آن‌ها قانون یا Rule می‌گویند— می‌پردازند تا همبستگی‌ها، رخدادهای همزمان (Co-occurrences) و اتصالات متفاوت بین اشیاء داده را کشف کنند.

الگوریتم‌های رایج

به طور معمول، الگوریتم Apriori پرکاربردترین الگوریتم برای یادگیری قواعد انجمنی جهت شناسایی مجموعه‌های مرتبط از اقلام است. با این حال، انواع دیگری نیز استفاده می‌شوند، مانند:

  • الگوریتم Eclat
  • الگوریتم FP-growth

کاربردهای یادگیری نظارت‌نشده

تکنیک‌های یادگیری ماشین به روشی متداول برای بهبود تجربه کاربری محصول و تست سیستم‌ها برای تضمین کیفیت تبدیل شده‌اند. یادگیری نظارت‌نشده یک مسیر اکتشافی برای مشاهده داده‌ها فراهم می‌کند و به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا الگوها را در حجم عظیمی از داده‌ها، بسیار سریع‌تر از مشاهده دستی شناسایی کنند.

برخی از رایج‌ترین کاربردهای دنیای واقعی یادگیری نظارت‌نشده عبارتند از:

بخش‌های خبری (News Sections)

گوگل نیوز (Google News) از یادگیری نظارت‌نشده برای دسته‌بندی مقالاتی که مربوط به یک داستان واحد هستند اما از خبرگزاری‌های مختلف آنلاین منتشر شده‌اند، استفاده می‌کند.

  • مثال: نتایج یک انتخابات ریاست‌جمهوری، فارغ از اینکه کدام خبرگزاری آن را پوشش داده، همگی زیر برچسب اخبار «ایالات متحده» دسته‌بندی می‌شوند.

بینایی ماشین (Computer Vision)

الگوریتم‌های یادگیری نظارت‌نشده برای وظایف ادراک بصری، مانند تشخیص اشیاء (Object Recognition) استفاده می‌شوند. این الگوریتم‌ها به سیستم کمک می‌کنند تا بدون آموزش قبلی، اشیاء مشابه را در تصاویر شناسایی کند.

تصویربرداری پزشکی (Medical imaging)

یادگیری ماشین نظارت‌نشده ویژگی‌های ضروری را برای دستگاه‌های تصویربرداری پزشکی فراهم می‌کند؛ مانند تشخیص تصویر، طبقه‌بندی و بخش‌بندی (Segmentation).

  • کاربرد: این قابلیت‌ها در رادیولوژی و آسیب‌شناسی (پاتولوژی) استفاده می‌شوند تا بیماران را با سرعت و دقت بالا تشخیص دهند.

تشخیص ناهنجاری (Anomaly detection)

مدل‌های يادگيري نظارت نشده مي‌توانند حجم عظيمي از داده‌ها را پردازش کرده و نقاط غيرمعمول (atypical) را در مجموعه داده کشف کنند.

  • اهمیت: این ناهنجاری‌ها می‌توانند زنگ هشداری برای تجهیزات معیوب، خطای انسانی یا نقض‌های امنیتی باشند.

پرسونای مشتری (Customer personas)

تعریف پرسونای مشتری، درک ویژگی‌های مشترک و عادات خرید مشتریان تجاری را آسان‌تر می‌کند. یادگیری نظارت‌نشده به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا پروفایل‌های خریدار (Buyer Persona) بهتری بسازند و سازمان‌ها را قادر می‌سازد تا پیام‌رسانی محصول خود را به شکل مناسب‌تری با نیاز مشتری همسو کنند.

موتورهای توصیه‌گر (Recommendation Engines)

با استفاده از داده‌های رفتار خرید گذشته، یادگیری نظارت‌نشده می‌تواند به کشف روندهای داده‌ای کمک کند که برای توسعه استراتژی‌های موثرترِ فروش مکمل (Cross-selling) استفاده می‌شوند.

  • کاربرد: این روش برای ارائه توصیه‌های افزودنیِ مرتبط به مشتریان در حین فرآیند پرداخت (Checkout) در خرده‌فروشی‌های آنلاین استفاده می‌شود.

مزایا

۱. کشف الگوهای پنهان

 این الگوریتم‌ها مدل را آموزش می‌دهند تا الگوهای ذاتی، وابستگی‌ها و همبستگی‌ها را در داده‌ها کشف کند. مدل باید خودش ساختار پنهان داده‌ها را پیدا کند که برای تحلیل‌های اکتشافی بسیار ارزشمند است.

۲. عدم نیاز به برچسب‌گذاری

 این روش نیازی به داده‌های برچسب‌دار ندارد و می‌تواند الگوها را در داده‌های «بدون برچسب» شناسایی کند. این ویژگی باعث می‌شود در زمان و هزینه‌ای که صرف برچسب‌گذاری دستی توسط انسان می‌شود، صرفه‌جویی گردد.

۳. بهبود کارایی محاسباتی

کاهش ابعاد (يادگيري نظارت نشده) در پيش پردازش، پيچيدگي و نويز را کم کرده، بار محاسباتي را پايين آورده و دقت مدل‌هاي پيش‌بيني را افزايش مي‌دهد.

معایب

۱. دشواری در اعتبارسنجی

 بزرگترین چالش این است که برخلاف روش نظارت‌شده، در اینجا هیچ حقیقت بیرونی یا پاسخ صحیحی وجود ندارد که خروجی‌های مدل با آن مقایسه شوند. بدون داشتن این مبنا، اندازه‌گیری دقیقِ درستیِ عملکرد مدل دشوار است.

۲. هزینه محاسباتی بالا در برخی الگوریتم‌ها

 برخی از الگوریتم‌های نظارت‌نشده می‌توانند سنگین باشند. برای مثال، الگوریتم Apriori (که در قواعد انجمنی استفاده می‌شود) با وجود سادگی، می‌تواند از نظر حافظه و محاسبات سنگین و پرهزینه باشد.

۳. نیاز به تنظیم دقیق

 موفقیت در این روش‌ها اغلب به تنظیمات بستگی دارد. مثلاً در الگوریتم GMM، مدل باید پارامترهای توزیع (میانگین، واریانس و وزن) را یاد بگیرد تا بهترین برازش را داشته باشد ، یا در الگوریتم K-means، فرآیند تکراریِ جابجایی مراکز تا زمان تثبیت آن‌ها ادامه می‌یابد.

نتیجه گیری

ابزاری قدرتمند برای کشف مفاهيم پنهان در داده‌های خام، روشی است که بدون نياز به برچسب‌گذاري، ساختار دروني داده‌ها را آشکار می‌سازد و امکان تحليل عميق‌تر را فراهم می‌کند. این رویکرد با الگوريتم‌هایی مانند خوشه‌بندی، کاهش ابعاد و قوانين انجمنی، به سازمان‌ها کمک می‌کند تا مشتريان را بهتر بشناسند، ناهنجاری‌ها را سريعاً شناسايی کنند، داده‌های پيچيده را مصورسازی نمايند و سامانه‌های توصيه‌گر و بينايی ماشين را تقويت کنند.

با وجود چالش‌هایی مانند دشواری در ارزيابی عملکرد، هزينه محاسباتی برخی مدل‌ها و نياز به تنظيم دقيق پارامترها، اين روش همچنان يکی از کليدی‌ترين ابزارها در تحليل داده‌های حجيم و بدون ساختار محسوب می‌شود.

در نهايت، اين رویکرد مانند نوری است که در تاريکی داده‌های خام تابانده می‌شود و الگوهایی را آشکار می‌کند که بدون آن هرگز ديده نمی‌شدند. قدرت اصلی آن در کشف ناشناخته‌هاست و به همين دليل در دنيای امروزِ مبتني بر داده، جايگاهی حياتی و غيرقابل جايگزين دارد.

آنچه می خوانید