ایجاد راه‌حل‌های مشتری با استفاده از “کارهایی که باید انجام شود“

حتی برای شرکت‌های علاقه مند به مشتری مداری، ایجاد راه‌حل‌های موفقیت آمیز که نیاز واقعی مشتری را برآورده ‌کند ممکن است دشوار باشد. چالش‌ها بسیار زیادی وجود دارد: شما اطلاعات خوبی در مورد مشتریان فعلی خود دارید، اما درباره غیرمشتریان احتمالاً اطلاعات کمی دارید. مشتریان شما به شما می‌گویند خوشحال هستند، اما درعمل وفاداری کمی دارند و در مورد محصولات و تجربیات مورد نیاز فردا، نشانه‌های متناقضی نشان می‌دهند. تلاش‌های ایده پردازی برای ایجاد راه‌حل‌های جدید شور و شوق زیادی ایجاد می‌کند – اما در تولید ایده‌های ماندگار موفق نیست.

ما با مشتریان‌ همکاری می‌کنیم تا بر این موانع غلبه کنند. رویکرد ما برای درک آنچه واقعاً باعث انتخاب مشتری می‌شود و طراحی یک ارزش پیشنهادی نوآورانه با درک “کاری که باید انجام شود” مشتری آغاز می‌شود. پیش فرض ساده است: مشتریان واقعاً کالایی نمی‌خرند. مشتریان آنها را برای انجام کاری “به خدمت” می‌گیرند. ما به جای این که بپرسیم مشتری‌ها می‌خواهند چه محصولی را بخرند، می‌پرسیم که به دنبال اساساً‌ چه چیزی هستند.

“کاری که باید انجام شود” پایه محکم‌تری برای نوآوری فراهم می‌کند زیرا دلایل عدم‌مصرف و مشتریانی که به شدت ناامید هستند را مشخص می‌کند. این فراتر از رویکردهای سنتی خلق بینش مشتریان است و با دقت بیشتر، فرصت‌های بالقوه بالایی را شناسایی می‌کند.

برای طراحی راه‌حل‌ها و تجربه‌هایی که مشکلات واقعی را حل می‌کنند و به نتایج ملموسی می‌رسند،‌ ترکیب نظم و تلاش برای خلاقیت مهم است. چارچوب طراحی راه‌حل ما سرمایه گذاری‌های جدیدی را ایجاد می‌کند که اصیل، کاربردی و مقیاس پذیر هستند.

ما بر روی سه فعالیت مهم متمرکز هستیم: تحقیق برای کشف موانع و فرصت‌ها، ایده‌ پردازی با استفاده از بینش عمیق مشتری و یکپارچه‌سازی راه‌حل‌ها و مدل‌های کسب‌ و کار برای شکل دادن به سرمایه گذاری‌های جدید که می‌توانند در به سرعت خلق شده و آزمون شوند.

اولین قدم حیاتی نوآوری

هر ایده جدید تا حدی درست و تا حدی غلط است. چالش، به ویژه هنگامی که شرکت‌ها وارد بازار جدیدی می‌شوند، این است که بدانید کدام یک است. پیش فرض‌های نادرست می‌توانند یک کسب‌ و کار جدید امیدوار کننده را از بین ببرند و یکی از دلایل “اولین مایل” نوآوری است – هنگامی که یک ایده از یک مفهوم روی کاغذ به بازار منتقل می‌شود – اغلب با شکست مواجه می‌شود. کمتر از یک درصد محصولات عرضه شده توسط شرکت‌های بزرگ در نهایت تأثیر واقعی دارند.

یک رویکرد آزمون و یادگیری، مبتنی بر اصول “استراتژی نوظهور” ، شرکت‌ها را قادر می‌سازد تا عدم اطمینان را کاهش دهند و از مسیر شکست در مسیر موفقیت نهایی دور شوند.

چارچوب چهار مرحله‌ای ما این فرایند را محقق می‌کند: یک ایده را در طیف وسیعی از فرمت‌ها برای کمک به پیش فرض‌های پنهان مستند کنید. برای افزایش اعتماد به نفس، ایده‌ای را از چند زاویه، از جمله تجزیه و تحلیل مالی و نیاز واقعی مشتری ارزیابی کنید. بر روی رسیدگی به مهمترین عدم قطعیت‌های استراتژیک و ریسک‌های “مقابله با قاتل” مانند کمبود تقاضای مصرف کننده متمرکز شوید. ایده خود را بیازمایید و بر اساس بازار و آزمایشات دیگر آنها را اصلاح کنید تا مهمترین عدم قطعیت‌ها را برطرف کنید.

بینش های مرتبط